ده ماهگی
نوژان دنیای مامان وباباامروزوارددهمین ماه زندگی خودشد.
ده ماهگیت مبارک
ده ماه ازبهترین روزهای زندگی مابانوزان سپری شد. هرروزوهرلحظه آن باخاطرات شیرین همراه است .
هرروزشیطون ترازقبل وباهوش ترازقبل می شوی .
ازیک هفته قبل ترازتاسوعاوعاشوراتمام بدنت سوخته بود10روز طول کشیدتاخوب شدی . نمیدانم ازمدفوع بودیادندان درآوردن دکترکه تشخیص ندادولی درهمان زمان پنجمین دندانت هم درآمد.
پنجمین وششمین مرواریدت مبارک
دستهایت رابه هرچیزی می گیری وراه میروی .
به محض اینکه من واردآشپزخانه می شوم توهم همراه من به آشپزخانه می آیی.
تمام درهای کابینت راباکش بسته ام امابازم کشوهارومی کشی بیرون ووسایل داخل کابینت رادرمیاوری .
یادگرفتی که طبقه پایین گازراباز کنی ومی روی روی آن می ایستی .
عاشق این هستی که بروی پشت پرده وبازی کنی چون سرامیک است من فرش انداخته ام تاسردت نشود.
نمی دونم چراروی فرش نمیشینی ودوست داری روی سرامیک بنشینی.
حدوددوهفته ای بودکه سرماخورده بودی وکم غذامیخوردی . ولی الان غذاخوردنت بهترشده .
عاشق نان هستی حالاهرنانی باشد. من هم تکه ای نان به دستت می دهم وتوآن رامیخوری.
بایک دستت توپ راقل میدهی وگاهی به زیرمیزیامبل می رود. یاخودت تلاش می کنی که توپ رادربیاوری یاغرمیزنی ومن بایدتوپ رابرایت بیاورم.
وقتی میخواهی بخوابی اسباب بازیهایت راازوسط جمع می کنم اماتاصدای اسباب بازیهایت رامی شنوی هرچه راکه من جمع کرده ام وداخل سبدانداخته ام دوباره بیرون می ریزی.
خواب شبانه ات هم بهترشده البته ساعت 12-1نیمه ششب بیدارهستی وتاساعت 10صبح میخوابی .
لالالالاگلم خوابید
به رویش نورمه تابید
لالالالاگلم زیباست
برای من، همه دنیاست
لالاگل مریم
لالاعزیزمن
لالاگل مریم
لالاعزیزمن
دیگه وقتش رسیده تواغوشم بخوابی
بایدبرای فرداجای خورشیدبتابی
تاکه تموم دنیاقدرعشق روخوب بدونن
لالاگل مریم
لالاعزیزمن
خواب شبانه نوژان درحالتهای مختلف
نمیتونی زودپزرابلندکنی وگریه م کنی .
شبی بودکه بعدازیک ماه گوشواره قبلی راازگوشت درآوردیم تاگوشواره طلابیاندازیم که موفق نشدیم خیلی گریه کردی وماهم عطای کاررابه لقایش بخشیدیم.
این بلوزوشلوارراآنابرات بافته دستش دردنکنه خیلی خوشگله وبهت میاد