چهارده ماهگی فرشته خونمون
برای نوژان نازم
روزدوم فروردین ماه چهارده ماه شدی.
چهارده ماهگیت مبارک
خیلی شیطون شدی وکاملاازپس کارهات برمیایی.
خودت میری توی تختت وپایین میایی.
ازمبلهابالامیروی ومیایی پایین.
اگردرحمام یادستشویی بازباشدسریع میدوی توی حمام یادستشویی.
خوراکیهاوغذاهای موردعلاقه ات:
ماکارانی ، لیموترش، کشمش، نان
بهت میگم ماهی چیکارمیکنه : مثل ماهی دهانت رابازوبسته می کنی .
شناخت اعضای بدن: بینی، گوش، چشم ، مو، دست ، پا
بهت میگم لب بده: دهانت رامی آوری به دهانم میچسبانی.
ازپله هابالاوپایین میروی ، البته دوتاپله رویکی میری .
نمی تونم زیادازت عکس بگیرم به محض اینکه دوربین رامیبینی میدوی طرفم ودوربین رامیگیری.
خوشبختانه تونستی بیشترلباسهایی که برای سیسمونی خریده بودم بپوشی اماکفشاتونه . بیشترشون کوچیک شدن ومن دلم چقدرسوخت . راستی بابایی کفشی راکه برای عیدبرات خریده بودم پشت درجاگذاشت ودزداون راباخودش برد. شب سیزده بدرازباغ عمه گیتی میومدیم خانه کفشهای تودست بابایی بودوقتی خواسته بوددررابازبکنه گذاشته بودزمین ودیگه یادش رفته بودبرداره . وقتی صبح خواستم برم کفشهایت رابشورم ( چون روزسیزده بدرخیلی راه رفته بودی)که فهمیدیم بابالطف کردن وکفشهایت راپشت درجاگذاشته.
کارهای خطرناک زیادانجام میدی وازهیچ چیزی ترس نداری .میری بالای هرچیزی وخودت راپرت می کنی پایین.
خیلی لجبازویک دنده هستی هرچیزی رابخواهی بایدبه دست بیاری.
ارگندم تندوتندسرت رامیکوبی زمین . البته رویادخترعمت هم اینطوری بوده .
وقتی سوارماشین میشیم بایداول وحتماضبط راروشن کنیم وبایدآهنگ شادداشته باشدتاتوبتوانی برقصی . اگرشادباشه ولی قابل رقص نباشه غرمیزنی تاآهنگ راعوض کنیم.
ازصبح تاشب هم بایدآهنگ برنامه کودکهایی راکه ضبط کردم گوش کنی تازه ازهمشون هم خوشت نمیاداگه دوست نداشته باشی غرمیزنی.
وقتی ازجایی برمیگردیم سریع میروی پشت درودررامیبندی.
وقتی میریم راهروبه طرف دراشاره میکنی ومیگی باب قوبی یعنی بریم بابابزرگ.
باآویسارابطه خیلی خوبی داری.
این عروسک راخیلی دوست داری ببین چقدرقشنگ بغلش کردی وخوابیدی
اخم نکن مامان به خوش اخلاقی معروفی
اینم مدل جدیدپرتغال خوردنه
موهای بغل سرت بلندشده وبایدکوتاه بشه