بدون عنوان
امروزکلی ازدستت خندیدیم
من وبابابزرگ داشتیم هندوانه میخوردیم کمی هم به تودادیم دست بابابزرگ راکه چنگال هندوانه دستش بودچنان محکم چسبیده بودی وول نمی کردی وملچ وملچ میکردی تابهت هندوانه بدهیم کلی خندیدیم
نفس مامانی
عشق مامانی
عمرمامانی
جون مامانی
هستی مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی