نوژان نفس من نوژان نفس من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
ژوان جون ژوان جون ، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

نوژان نفس مامان وبابا

16ماهگی نوژان نبض زندگی

1393/3/7 18:03
نویسنده : مامان ندا
1,196 بازدید
اشتراک گذاری

16ماهگی مصادف با2خرداد

مبارک مبارک

گل خوشبوی من ، عزیزدلم من  ،توتموم هستی من

دوست دارم تابی انتها

دراولین روزازماه 16ظرف چینی ات راشکستی البته این سرویس چینی برای سیسمونی من بودکه تاالان مونده بوددلم میخوادیادگاری بمونه وازش خوب مراقبت بکنی وتوهم بذاری برات بچه خودت.

 

 

هرروزصبح ساعت 8-9ازخواب بیدارمیشی وبعدازظهرهاهم خیلی بخوابی 1-2ساعت . من شبهاتوی اتاق تومیخوابم. وقتی هم بیدارمیشی بااسباب بازیهایت بازی میکنی ومن توخواب وبیداری  پشت دراتاقت میخوابم تانتونی درب رابازکنی ومن یک موقع خوابم ببره ومتوجه نشم . قبلاتمام کابینت هاراباکش بسته بودم ولی بازوبسته کردنش سخت بوددستگیره هارابازکردم ولی الان یادگرفتی مثل  من دستت رامی اندازی وازبالایاپایین بازمیکنی . منم دوباره دستگیره هاراباکش بستم یکباروقتی خواب بودم دیدم رفتی ظرف غذایت راآوردی وگفتی آپو(عکس سگ) داره .

غذاوداروخوب نمی خوری به زوردارومیدم برای همین همیشه بوی ویتامین میدی.

عاشق آب بازی کردن هستی وقتی میخواهم دستهایت رابشورم خودت دستهایت رامیاوری تابشوری . توی حمام همش دوست داری آب بازی کنی ولی خونه خودمون هنوزحمام سرده من تندوتندمیشورم وتونمی توانی آب بازی کنی اماخونه آناخوب آب بازی می کنی .

عاشق وهستی.

خونه آنارامیشناسی وقتی میرسیم دم درخونه آنامیگی آنا.

کسی تلفن بکنه یاایفون رابزنن میگی بُیی

وقتی باتلفن صحبت می کنم  توهم میایی پیش من میشینی وتلفن راازدستم میگیری گاهی حرف میزنی گاهی هم دکمه های تلفن رادستکاری میکنی ومنوعصبانی میکنی.

یکباربابایی حواسش نبودوتورفتی بالای اپن وازاون طرف پرت شدی پایین من توراهروبودم وفقط صدای افتادن چیزی راشنیدم وفهمیدم که بازم باباجون دسته گل آب داده.

روز2اردیبهشت همراه بابابارفتین بیرون تامن به کارهایم برسم به باباهم گفته بودم برات آب بخره وقتی برگشتین گفتم نوژان بابابرات آب خریدسرت رابه نشانه نه بردی عقب وماکلی خندیدیم .

روز4اردیبهشت ساعت 5/40عصرخودت درب خانه رابازکردی روی  پنجه ایستادی ودرب رابازکردی ازاون روبه بعدمن درراقفل می کنم تاتونری بیرون .

روز7اردزبهشت ساعت 11/30شب وقتی دستهایم رامیشستم آویزان من شده بودی که بغلت کنم گفتم بگومامان گفتی آما-مامایی ازاون روبه بعددیگه مامان صدامیکنی قربونت برم که عاشقتم وقتی میگی مامایی .

روز8اردیبهشت ساعت 11/30شب وقتی ازطبقه بالااومدی خونمون همش گفتی دداددایعنی ندامنم قربون صدقه ات رفتم .

روز10اردیبهشت  باهم اولین باررفتیم کوچه تاتوبازی کنی هواخیلی خوب وگرم بود. همش خودت میخواستی راه بری ودستت راازدست من درمیاوردی سربالایی وسرپاینی کوچه رابدون ترمزمیرفتی منم یقه ات راچسبیده بودم تانیفتی . کلی توکوچه راه رفتی موقع اومدن به خونه به زورآوردمت خونه همش من رامیزدی وخودت راازبغلم پرت میکردی پایین.

غروبهابابابامیرویم باغ بابابزرگ  وسگ وگاورمی بینی صدای گاو(اِ)درمیاری .

روز11 اردیبهشت  وقتی شب ازخونه عمه فریبابرگشتیم سرماخوردی شب اصلانمی تونستی نفس بکشی من خیلی ناراحت بودم شایدبخاطراینکه ازحمام وقتی که اومدی لباس آستین کوتاه وشلوارکوتاه پوشوندم ورفتیم مهمونی البته پتوهم داشتی ولی خیلی بدنفس میکشیدی من خیلی ناراحت شدم وعذاب وجدان داشتم که چرااینطوری نفس میکشی منم شربت سرماخوردگی دادم تاخوب بشی که نشدی وحدودسه هفته طول کشیدتارفتیم دکتربهت شربت کتوف وکوتریموکسازول داد.

عکسی که مریض شدی وصورت پاشیده بود

روز13اردیبهشت وقتی داشتی برنامه خاله شادونه نگاه میکردم بچه هابای بای میکردن توهم بای بای کردی . معلومه که حواست به برنامه بود.

هروقت میگم نی نی خودت رومی چسبونی به من یاسرت رامیذاری توی بغلم یاشونم .

لغت نامه نوژان :

آناناس : آنانا

خیار: خ

کره : تای ، تایی

پری :بُیی یاپُیی

بله : بُیی

آناجون:آنانو(3اردیبهشت)

آب بازی :آب بادی (13اردیبهشت)

باغ:باغ

توپ:دوب یادو

باقالی:  باقاله یاباقایی (16اردیبهشت)

تلفظ کامل آره ونه

پارک: پات یاپاک

دارو: داو

نوژان : ننه جدیداهم نونومیگی

نوژان جون: نونونی

موز: مِز

چرخ: دق

ازاین : ازای- ازاین

اینجا: ایجوی یاایجا

آنجا: اوجو

گوجه: جوجِه

اتوبوس : اتودی یااتوده

انگور: انقو

اواخرماه دوباره  بدنت سوخته بودکه فهمیدم داری دندون درمیاری .

 

 12مرواریدخوشگل داری

گاهی منوگازمیگیری که خیلی عصبانی میشم ودعوات میکنم . ازدرودیوارخونه میری بالا. خیلی فعالیت داری .

یکبارگذاشتم توی جارختخوابی ودیگه یادگرفتی منومیبری توی اتاق ودست میزنی به رختخوابهاکه بذارمت بالای رختخواب ومیگی ایجویعنی اینجا.

هرخرابکاری بکنی میگم نوژان کی کرده ومیگی بابا.

وقتی پی پی میکنی میگم نوژان چیکارکردی وسرت رابه نشانه بوی بداین طرف واون طرف میکنی .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شیطنتهای نوژان

 

 

 

 

 

 

 

برای اولین باربااینهابازی کردی وخودت بلدبودی بچینی

 

 

 

اینهاروهم یادگرفتی وقتی هرکدوم رومی پرسم می چرخونی ونشون میدی میگی آ(یعنی اینه )

غذاخوردنت عالمی داره ومنوبیچاره میگی نه خودت ببین

 

 

 

 

 

پایین باغ بابابزرگ (مدرس)که قراره ان شالله اینجاخونه بسازیم البته نه تورودخونه

 

 

کمک کردن به من توخانه داری تازه گردگیری هم می کنی

 

 

بازی باخمیروماست وژله که خاله شیرین میگفت توکارگاه باصبااینهاروکارمی کنن منم گذاشتم جلوت تاببینم چطوری بازی می کنی

 

 

 

درست کردن خمیربازی بهداشتی که اگرهم خوردی اشکالی نداشته باشه ولی تومیخوری خیلی شوره

 

اینم دستپخت من کیک مرغ

پسندها (3)

نظرات (9)

nira
7 خرداد 93 18:28
چه خانومی شده این نوژان جونم، البته از نوع شیطون بانمکش خدا نگهش داره افرین ، خیلی خوب حرف می زنه، پازلاشو هم قشنگ چیده 16 ماهگیت هم مبارک خانوم خانوما
مامان زری
7 خرداد 93 20:32
واییییییی این دخمل قشنگ رو ببین 16 ماهگیت مبارک خاله جون انشاالله 120 ساله شی عزیزم عکس هات با شکوفه ها خیلی قشنگ بودن شیطونی هاتم خیل بامزه هستن و اینکه ماشاالله خیلی خوب حرف میزنی قشنگم
مامان الهام کوچولو
8 خرداد 93 16:35
عجیییییییییییجم.کجا بودی این چن وقته اخه؟ای جان چقد نازی اخه.عزیزم اگه می شه دستور خمیر بهداشتی رو برام بزار.مرسی. برات فرستادم
مامان مریم
13 خرداد 93 18:09
عزیزم 16ماهگیت مبارک چه عکسای قشنگی گرفتی دخملی گل من
مامان فاطمه
17 خرداد 93 21:59
خیلی بلایی نوزان گلم .................خدا حفظت کنه عزیزم .........مامان نداجون شما هم خسته نباشی خدا قوت.
سارا مامان محمدرضا
19 خرداد 93 12:22
16 ماهگیت مبارک باشه نوژان جون. چقدر خوب حرف میزنی آفرین به تو. ندا جون دستپختت خیلی خوبه ها. عزیزم طرز درست کردن خمیر بهداشتی رو واسم میفرستی؟ خصوصی داری.
مامانی
22 خرداد 93 9:04
خصوصی داری عزیزممممچک کن
مرمر
9 تیر 93 3:56
سلااااااااااااااااااااااام وای خیلی دلم تنگ شده بود یه مدت نمیتونستم بیام نت داشتم دق میکردم بخدا نوژان چقد بزرگ شده و چقد فهمیده ماشالله اش الهی بگردم صورتش اونجور ریخته بیرون
مامان هامين
10 تیر 93 13:15
١٦ ماهگيت مبارك گل دختر.البته الان كه من برات پيام ميذارم١٧ماهت شده.ان شاءالله عروسيت خاله جون.ندا جون فوت پدربزرگت رو هم تسليت ميگم .غم آخرتون باشه....واميدوارم كه حال نوژان كوچولو هم بهتر شده باشه. ممنون . الان بهترشده ولی سرفه های وحشتناک داره نمی دونم چیکارکنم