نوژان نفس من نوژان نفس من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
ژوان جون ژوان جون ، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

نوژان نفس مامان وبابا

18ماهگی سوگلی خونمون

1393/5/5 2:18
نویسنده : مامان ندا
1,392 بازدید
اشتراک گذاری

18ماهگییت مبارک

سوگلی خونمون

ازروزپنج شنبه 12تیرماه بازم اسهال گرفتی زنگ زدم به دکترخودت شربت کوتریموکسازول دادولی خوب نشدی بردم پیش دکترنوزادیت اون گفت آنتی بیوتیک برای بدن ضروری است واگربیش ازحدآنتی بیوتیک بدی خودش باعث اسهال میشه فقط یک پودردادبه اسم کیدی لاکت که نوعی آنتی بیوتیکه  حاوی پروبیوتیک که خیلی خوب بودوزودخوب شدی . از21تیرماه اشتهای خوبی پیداکردی وشکرخداغذاخوردنت خیلی بهترشده دست دکترسماعی سبک بودالبته به یمن  داروی اشتهاآورزینک سولفات .

وقتی عصبانی می شی موهایم رامی کشی.

وقتی چیزخطرناکی روبرداری وبهم ندی بهت میگم بندازاشغالی ومیندازی توسطل اشغال.

عاشق تخم بلدرچین هستی.

کلاغ پرمیکنی.البته قبلاهم بلدبودی.

یه روزبهت گفتم بذارزنگ بزنیم باباحسین بیادماروببره پارک یه کاسه دستت بودگرفتی دم گوشت ورفتی پشت یخچال گفتی اَلوبابادین.

خیلی صحبت می کنی دائم میگی مامانی بابایی مامانی بابایی واشاره میکنی به چیزهایی که میخواهی . منم اگرچیزی متوجه نشم میگم ببرنشون بده ببینم چی میخواهی .

این افرادرادائم می پرسی: منقی(مصطفی)، بابادین(باباحسین)، آنا، هیا(هیراد)، هانا، عمه، عم منو(عمومنصور)،زَزایی (زندایی)، زَزَاو(زن عمو)

گاهی اوقات که خیلی اذیت میکنی دعوات میکنی ومیزنمت واین منوعذاب میده منوببخش خیلی ناراحت میشم که دعوات میکنم ولی دست خودم نیست.یک هوگازمیگیری .

تازگیادست میکنی توبینیت البته از17ماهگیت هم اینطوری بودی وبابدنت ورمیری موقع تعویض پوشک هرکاری میکنم نمی تونم جلوت روبگیرم .

وقتی دست میکنی توبینی عمه بهت گفته آقاپلیس میاددستبندمیزنه توهم یادگرفتی میگی آ ب ِ قِ دست  بعضی وقتاهم میگی بلیس یعنی پلیس مماخ، دست یعنی اگه دست توبینی بکنم آقاپلیس میاددستبندمیزنه قربونت برم مامانی.

وقتی برات شعرمیخونم حواست هست که چی میگم مثلاوقتی میگم بالاتوهم دستاتومیبری بالامیگی بالا.

از28تیرماه میگی دست اُتاق یعنی دستم رابدهم بهت وبرویم تواتاقت بازی کنیم .

عاشق هستی به محض اینکه می برمت حمام تادستشویی ات رابشورم وقتی وان  رومی بینی میگی حموم بازورازحمام می آیی بیرون . وقتی هم که به حمام میروی کلی توی وانت آب بازی میکنی ازوان خودت میایی بیرون وتووان من می نشینی برای صرفه جویی درمصرف آب وان  روکم آب پرمی کنم برای خودم هو تووان آب پرمیکنم که آب بیشتری مصرف نشه . دوست داری ازوانت بیایی بیرون وراه بری که خیلی خطرناکه کلی باهم دعواداریم . پشت عروسک اردکت یالگنت راآب پرمی کنی ونوش جان میکنی . بعدازکلی سروصدادرحمام باتوبه زورازحمام میایی بیرون.

عاشق لوازم شوینده  هستی وقتی میبینی سریع میدوی به طرفش.

کلی با من ورمیری وبه زورازدستت میگیرم. شونه من روبرمیداری ومیگی هونه ومیخواهی موهایم راشانه کنی

عاشق سیب زمینی سرخ کرده هستی.

باوخوب بازی میکنی به لگوهامیگی حونه ووقتی بابلزت بازی میکنی تمام رویه هاش رودرمیاری ومنم چسب زدم.

 

اگرنخوام بهت شیربدم قهرمیکنی وپشتت رامیکنی به من چه نشسته باشی چه ایستاده .

وقتی سرت به چیزی گرمه میگم نوژان چیکارمیکنی میگی بادی میگم چی بازی میگی :این نمی تونی اسم باز یروبگی ومیگی این.

عاشق آبشاروپارک هستی وقتی بریم اونجابه زورمیایی خونه وهمش میگی : نه نه

وقتی ازکسی می پرسیم چنده ؟تومیگی دو.

عاشق ومیگی :اِ ن ِ(عینک آناروکه کلی کج ومعوج کردی برای باباروهم همینطور).

یکبارنصف شب صدای افتادن چیزی راشنیدن بلندشدم دیدم ازتختت افتادی پایین .

شناخت رنگ ها:

سبز، قرمز، زرد، آبی ،سفید، قهوه ای ،

لغت نامه نوژان :

آویسا: آبیدا

دماغ: مماق وقتی دست تودماغ میکنی میگم اقاپلیسه بیادتوهم میگی آبِ ق ِمَماخ

: دودی

: موما

ترش: تُ تِ

:دَفش

دمپایی: دَدایی

سلام :یَیا یایَیام یا لَ لا

زردآلو: زَزالو

مال من: مامنه

مصطفی: مِنَقی ( مصطفی داره بابامیشه بابای دوتاپسربچه شیطون )(پسرعمه)

: جوجه

افتاد:اُتادِ

وقتی چیزی روبهت میگم میگم بگوچشم میگی: دَت

بده : دِدِّ

مرسی: مِس یانِ

:بَ دَدی

برق: بَق

هورا: هویا

ی : شیرین

: توخو

عرق نعنا: اَنانانِ

می می (مامان پری): نی نی

: نقانی

آلبالو: آلولو

رژینا: اوجی

ندا: نِ نا

رویا: یویو

باشه: باتِ

خیس: حیدِ

هست: هَس

پاستیل: پاتی یاپاتیل

برو:بِ اُ

بیا: بِ یا

افتاده: اُتادِه

میناخاله: مِناقاله

گل محمد(کارگرافغانی باغ عمه): دُ لَ لَد یادُل مَمَد

به مورچه میگی جوجوبای بای تازگیاهم میگی : مِنِ

شعرتاب تاب عباسی رواینطوری میخونی: داب داب اَبایی (عباسی) حُدا(خدا) اَقِه(اگه)

نوژان کاربد: نچ نچ ودستاتوتکون میدی به نشانه نه

ایناهاش: اینا

 

 

 

 

نوژان وعشق به خوردن کشمش

مدل خوابیدن نوژان

 

 

 

دومین باری که لاک زدی البته باراول فقط یک انگشتت بود

 

همیشه میایی جلوی دوربین ونمیگذاری عکس بندازم

 

نقاشی کردن بارنگ انگشتی

اینم شیطنت تازه نوژان

 

 

 

 

 

 

 

کاربد،نه مامان

 

قربون خندت

مشغول بازکردن شیشه تلویزیون باکلیددیگر

 

به دنبال مگس

 

 

آب بازی توباغ عمه کلی هم بهت خوش گذشت باوجوداینکه آبش خیلی سردبود

 

 

 

 

 

نوژان ورزشکارمیشود

داره خودش را وزن میکنه

 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان صفورا
10 مرداد 93 16:17
سلام منم با افتخار لینکیدمتون قربون چشمای نازش برم مامانش بیشتر ازش عکس بزار دیگه
نیرا
12 مرداد 93 11:51
سلام ندا جون ، خدا حفظ کنه این خوشگل خانومو که دست همه پسرا رو از پشت بسته، توی کشو چه کار کی کنی اخه؟ جیگر طلااا خوابیدن سوشیانس ما هم همین طوره کج و معوج رنگا رو خیلی خوب یاد گرفته افرین ندا جون هر وقت گاز گرفت، بینیشو بگیر ، ول می کنه خودش خاله جون پیغام خصوصیتوچک نکردی پیغام گذاشته بودم
مامان زری
16 مرداد 93 3:43
سلام عزیز دلم هجده ماهگیت مبارک خوشگل شیطون وایییی که چقدر با مزه شیطونی میکنی و خیلی هم خوب حرف میزنی سلام خوبی چه عجب به ماسرزدی