آبسرد
دیروزبه همراه بابابزرگ ومامان پری وآناجون وبابایی رفتیم آبسرد.
برای خریدلوبیاسبزوخیارومخلفات پاییزه .
آبسردسبزیجات ومیوه جات خوبی دارد.
شب هم موقع برگشتن بابابزرگ مارومهمون کردبرای شام (آخه گفتم مادرجون شام چی بخوریم بااین همه لوبیاسبزوخیاری که خریدیم ) که پدرشوهرگرامی گفتندناراحت نباشین شام مهمون من.
وقتی داشتیم ساندویج می خوردیم همش میخواستی بهت بدم همچنین برای نوشابه کلی دست وپامیزدی وماهم می خندیدیم .
بابابزرگ برات طالبی هم خریدچون هنوزمیوه نخورده بودی .
اینجاداشتم به زورسرلاک بهت میدادم وتوهم طبق معمول نمی خوردی
شیطون بلاداره ازدست آناجون فرارمیکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی