26ماهگی بهارزندگی
دوم فروردین ماه 26ماه ازبهارزندگی نوژان ما گذشت . توی این مدت زیادباهات بازی نمیکردم چون فصل اسفندکه میشه دیگه مشغول خونه تکونی وکارهای شب عیدمیشم . ازاون گذشته دیگه زیادنمیتونم ازت عکس بذارم چون اصلافرصت نمیکنم ووقتی هم که میخوام ازت عکس بگیرم دوربین روازدستم میگیری. روزهاباخودت بازی میکنی باعروسکهات بازی میکنی هرکسی چیزی میگه توهم سریع یادمیگیری وتحویل من میدی. مثلاآویسائویگانه گفتن که مامان حامله اس یاعروسکهاحامله ان توهم تکرارمیکنی میگی مامان حامله اس انابرات دوتاعروسک خریده یکی لاک پشت یکی هم خرسی که اسمشوگذاشتیم ملوس وتوخیلی دوستش داری ولی بالاک پشت میونه ای نداری میگی اون لاک نمیشینه ودوستش ن...
نویسنده :
مامان ندا
17:39