نوژان نفس من نوژان نفس من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
ژوان جون ژوان جون ، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

نوژان نفس مامان وبابا

19ماهگی ماه زیبای من

1393/6/4 18:28
نویسنده : مامان ندا
1,106 بازدید
اشتراک گذاری

                            ازتوگلخونه دنیا                                     میون تک تک گلها

                       قسمت ماهم دراین بود                       نوژانی توشدی گل ما

 

 

 

گل نازم 19ماهگیت مبارک

 

 

579روزگی ماه زیبای من  مبارک

بارویاورژینابازی آره یانه روانجام میدی به این صورت:

به رزینامیگی: نه اون میگه :آره تومیگی :نه اون میگه :نه بازم تومیگی: آره اون میگه :نه بعدتوبه رویانگاه میکنی ومیگی: یویوآره (که رویاآره توروتاییدکنه)وبه روژینابگو:آره. رویاهم به رزینانگاه میکنه ومیگه :آره بعدروژینامیگه :آره . بازی جالبی همه دوست داره وقتی که تورومیذارم خونشون تاجایی برم توروبااین بازی سرگرم میکنن. البته باحلقه کمرعمه هم خوب بازی میکنی ودائم ازپله هاشون بالاوپایین میری . یه عروسک جوجه دارن که اون روهم دوست داری .

عاشق آبشاروآب وآب بازی هستی . هرجاکه آب ببینی دیگه ول کن نیستی وبایدحتمابری وآب بازی کنی.

گاهی شبهاتوی خواب حرف میزنی: باغ، آ بِ قِ، عمه

اگرچیزی رابخواهی ومن ندهم انگشنت ا شاره ات رامیگذاری کف دستت ومیگویی: دست . یعنی بدهم دستت حالاهرچیزی باشه.

وقتی اسفنددودمیکنم همش میگی: اووَر، اووَریعنی تک تک اتاقهارااسفندبچرخانم.

یک روزبارژینادعوایت شده بودوتوکلی رژینارازده بودی اوهم آهسته زده بودبه دستت. وقتی من ازبیرون آمدم دستم راگرفتی وبردی پیش رزیناوگفتی که رژینارابزنم ماهم ازاین کارت کلی خندیدیم.هرکسی که اون روزمی آمدبهش میفهماندی که رژیناباتوچیکارکرده.

آبشارراباباباحسین می شناسی . وقتی ازاونجاردمیشیم میگی آبداریاآداربابادین .

صبحانه فقط تخم بلدرچین میخوری یکی دوروزی هم پنیرگوداخوردی چون شبیه به کره بود.

قبلادوغ دوست داشتی ولی ازوقتی بیمارستان بستری شدی دیگه دوغ هم نمیخوری کلابالبنیات میونه خوبی نداری . گاهی اوقات شیرپاستوریزه توشیشه شیریافنجون میخوری.

عاشق سالادهستی . غذاهای ترش روبیشترازشیرین دوست داری. فلفل دلمه ای دوست داری منم مانع نمیشم چون ویتامین ث زیادی داره.

 لیموترش که میخوری قیافه ات راخیلی بامزه میکنی یعنی  ترش.

وقتی دنی سگ خاله بهنازاینارودیدی خودت رابهش معرفی کرده بودی: دَنی دیانونویانوزان چون من اونجانبودم این رادیگران گفتن دقیقانمی دانم چه گفته بودی.

وقتی جایی ازبدنت به جایی میخوره ودردمیکنه سریع میگی : یَق (یعنی یخ بیاریم وبذاری جایی که دردمیکنه) . عاشق یخ هستی .

برای بابایی حوله میبری .

بامورچه دالی بازی میکنی .

میتونی توی لباس پوشیدن یادرآوردن لباسهایت به من کمک کنی البته قبلاهم این کارراانجام میدادی.

مچ پایت رامیگیری ومیندازی توی شلوارت ،میخواهی شلوارت رابپوشی. وقتی لباست رامی پوشانم میگم بکش بالاتوهم میکشی بالا. بهت یاددادم که موقع لباس پوشیدن دستت رابذاری روشانه ام توهم میذاری ومیگی هونه.

وقتی صدات میکنم بله راکامل تلفظ میکنی .

اگرازپله بخواهیم بالاوپایین برویم یاخودت بخواهی راه بروی اگرمن دستت رابگیرم میگویی : نونویعنی بذارخودم انجام بدم.

عاشق بازی باحلقه های هوش ولگوهستی . وقتی حلقه های هوش رامی اندازی وهم اندازه نیستن میگویی: نه دوباره درمیاوری وبه ترتیب اندازه می چینی .

گاهی خوب غذامیخوری گاهی هم نه . چون بالبنیات میونه خوبی مداری منم اجازه میدم هرروزکمی بستنی بخوری.

یک روزعمه ازمن گل سرخواست وقتی آوردم تاعمه گل سرراببنده  به سرش رفتی ازسرش درآوردی ودادی به من یعنی مال منه درصورتی که من آنراچندباری بیشتربه سرم نزده بودم. عمه هم خندیدوگفت که چه مال شناس شدی.

دنبال مورچه ومگس میری .

همیشه زودترازمن بابایی میایی سوارماشین میشی تامن بیام .وقتی که میام بادستت اشاره میکنی که نیانیا. عاشق این کلماتتم.

دبه آب روبرمیداری تابری ازبیرون آب بیاری. میگی بای بای آب . چون ماازچشمه آب میاریم ومیذاریم توراهرووازاونجاآب میاریم توهم یادگرفتی.

تازگیاوقتی نیمه شب  ازخواب بیدارمیشی منوصدامیکنی :مامانی . منم میرم توی تخت کنارت میخوابم تاخوابت ببره. اگرهم برم کنارت بخوابم وزودبلندبشم ازخواب بیدارمیشی ومیگی مامانی دیا(بیا).بغلم میکنی ومیخوابی . اولین بارچندوقت پیش برای اولین باردستهایت راانداختی گردنم وخوابیدی چقدرذوق کردم.

تازگیاهمش منواینطوری صدامیکنی: مامانی توجایی.

حالم روهم میپرسی میگی : حوبی ومیخندی

برات تاب خریدی وکلی باهاش باز ی میکنی .

شعرحسنی توی ده شلمرودروخیلی دوست داری ومنم برات میخونم. 1شهریوربرات دانلودکردم وبرنامه اش رامیبینی. نمیدانم چرازودتربه فکرم نرسیده بود.شعر توی ده شلمرودروخیلی دوست داری برات میخونم توهم اون قسمتهایی که نه، دیره ،الاغ ، داره روتکرارمیکنی.میخوام میخوام: میقام میقام  اماتوچی »: اماتودی

اهل دیدن برنامه کودک نیستی . سرگرمیت آویساست وبااون خوب بازی میکنی .

وقتی کسی موبایل میگیره دستش یاتبلت داره توهم مثل آدم بزرگاکنارش میشینی ونگاه میکنی . ویامثل اونهابازی میکنی ودستت رابه حالت عقب وجلوروی صفحه میکشی.

بهت یاددادم که بگی نی نییاساکت لالا، توهم میگی: نیایاتِت لالا دِاَ(یعنی داری دعواشون میکنی ).

غروبهایابامن وبابایی میریم آبشاروتومارومیبری بالای آبشارمیدونی اونجاپارک داره وکلی بازی میکنی . یااینکه بایدزنگ بزنم به باباحسین تابیادتوروببره آبشار.کلی هم ازاین برنامه راضی هستی وقتی توماشین باباحسین میشینی دیگه اصلامن رونمیشناسی. یک روزگفتی  بابادین آبشار، گفتم باباحسین نیست ازکجاپیداش گفتی: دودی ، یعنی باگوشی زنگ بزن تاپیداش کنیم.

همچنان عاشق آب وآب بازی هستی . تااسم حیاط میادزودترازمن جلوی درواستادی. ولی چون باقطعی آب مواجه هستیم زیادنمی تونم ببرمت حیاط .

گاهی منوندایاماماناصدامیکنی منم میگم جانما

باباروهم علی صدامیکنی میگی علی دیا(علی بیا).

برات باز ی هوش چین خریدم دوستش داری وبازی میگی میوه هاروخوب میشناسی ودرست میذاری سرجاشون کارتونهاوحیوانات اهلی راهم همینطورالبته نمیتونی تلفظ کنی ولی وقتی اسم میوه یاحیوان یاکارتون رامی آورم نشان میدهی وسرجاشون میذاری. خیلی باهات کارنکردم بایکی دوباربازی کردن یادگرفتی.

عروسکت رابغل میکنی لباست رامیدی بالاوبهش شیرمیدی . میذاری روپاهایت میگی لالاومیخوابونی .

خیلی دخترمهربون وفهمیده ای هستی . هرحرفی راکه بزنم گوش میدهی . همه دوستت دارن ومیگن خوش وخنده ومهربونه .

شیرین زبونیت هم که دیگه حرف نداره.

موقع تاب بازی شعرتاب تاب عباسی رومیخونی.

شعر: خروسه میگه قوقولی قوقو                                       سلاملکم خانم کوچولو

افتاده توحوض یه دونه هلو                                               هلوهلوبروتوگلو

رواینطوری میخونی : خروسه میگه قوقولی                         سلاملکم خانم کوچولو

افتاده توحوض یه دونه هلو  (این کلمه روتوگلوت مینداز ی ومیخونی )             هلوهلوبروتوقَلو

لغت نامه نوژان :

آویسا: آبیسّا،آبیدّا

طالبی  : تالیا

سالاد: لالاد

آفرین: آبَدین

چاقو: داقو

قاشق : دادّوق

بیا: دیا

کجایی : تودایی یاتوجایی

علی آقا: عل آقا

قورت دادن: قوت

بخورم: بُخو

خداحافظ: خدادِد

کجایی: دُجایی

گل سر: گُلِ یاقُل ِ

ناز: ناس

زرد: یَد

کوچکتر: کوچیته یاکوچیچه

بفرما: دِدَقا

اتل متل توتوله: اَتَ توتودِ

اسهال: ایتاس

بادکنک: بادودو

مگس: مَقَس

رژینا: روژیتایاروجیتا

تمام شد: تبوت شد

بیدارشد: بیدادشد

حسنی: حَدَدی

کثیف: تَتیف

زمین:یَبین

نوید: نَبید

ملینا: مِ اینّا

نرده:نَ نِ

شناخت رنگ ها:

سبز،نارنجی، قرمز، صورتی، بنفش، آبی، زرد

اولین شیطنت نوژان در19ماهگی نمی دونم بالاچطوری رفتی چون کشوهادستگیره نداره درآوردمقبلش کلی آب باز یکرده بودی ولخت شده بودی

 

 

 

کثیف کاری بارنگ انگشتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لالاکردن دخترم

خونه عزیز

 

بستنی خوردن توهوای گرم تابستان اونم این مدلی بادست

 

بازی باحلقه های هوش که به ترتیب اندازه میچینی

 

 

 

تاب بازی که خیلی دوستش داری

 

دعوای تووهیرادسراسباب بازی

عروسک موداره موقع تاب بازی بایدهمراهت باشه وتاب بخوره اگه نباشه میگی نی نی

اینم هوش چینی راکه برات خریدم کارتونهاروتاحدودزیادی میشناسی

حیوانات راتاحدودزیادی میشناسی

تمام میوه هارامیشناسی

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (4)

ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
4 شهریور 93 21:54
ممنون دوستم خدا رفته گان شما رو هم رحمت کنه
مامان نوژاجونی
5 شهریور 93 14:18
19 ماهگیت مبارک خوشگل خانم .عزیزم من اینطور مینویسم nozha.خصوصی روچک کن
مامان صفورا
6 شهریور 93 1:24
سلام عزیزم ماشالا به تو دختر عزیزم 19 ماهگیت مبارک
نیرا
16 شهریور 93 15:51
عزیزدلم، خیلی زرنگ و باهوشی، افرین ممنون خاله نیرا