21ماهگی ستاره زندگی

این گل ازطرف من وبابایی به دخترنازمون نوژان

عزیزدلم عشق مامانی نفس مامان 21ماهه شدی

21ماهگیت مبارک

یک روزدیدم کیف من روبرداشتی وداشتی میرفتی گفتم نوژان کجامیری گفتی: مدسه قربون اون مدسه گفتنت بشم نمی دونم ازکجایادگرفتی چون اون موقع هنوزمدرسه بازنشده بودیایک روزبودکه بازشده بود. فکرکنم ازآویسایادگرفتی چون اون امسال تازه میره اول دبستان وازش یادگرفتی.

مثل مادام هاحرف میزنی مثل کسی که تازه حرف زدن یادگرفته کلی حرف میزنی امابافاصله فاصله .مثلا مامان        بیا   بریم   بازی بکنیم و.........

مامان پول بده برم مدرسه:مامان پول بده مَدِسه . مثل مادام هاحرف میزنی

17مهر: مامان ممه بده بخورم گوشَِنَم :گشنمه

19مهر: ساعت 12ظهرتلفن زنگ زدگفتی: تلفن الوجواب بده منم گفتم: چشم خوب خودت جواب بده .

22مهر: رفته بودی خونه مامان پریایناکه به عمومنصورگفتی :عم منومنوببرپایین مامان منتظره خیلی جالب بوداولین باربودکه این کلمه روبه کارمیبردی .

میگی برم بالاببینم می می چیکارمیکنه(می می همون مامان پری به زبان آویساست).

23مهر: برم مدرسه درس بخونم نوژان:برم مَدِسه دَس بوخون  نوزان

23مهر: یه ذره بروکنارموقع خواب بهم گفتی که توهم جابشی وبخوابی.

24مهر: نزدیک اذان صبح ازخواب بیدارشدی صداکردی مامان بیااِذره ممه بده بخورم.

26مهر: ازم آب خواستی وچون همیشه موقعی که آب رامیدهم میریزی روی سرامیک وسرمیخوری ندادم خیلی اصرارکردی امابازم آب ندادم گفتی: خایه دودَم آب بده (خواهش میکنم).

30مهر: اولین بارباباحسین ازت پرسیدباباکجاست وتوهم گفتی اداره نمی دانم این کلمه روازکجایادگرفتی چون من همیشه میگفتم سرکار.

30مهر: اولین بارکلمه بلدنیستم روبه کاربردی.

بروکنارنوژان جون اومد: بولوکِلانونونی اومد.

دائمابایدبریم اتاقت یامن یابابایی یاهرکس دیگه ای که میادخونمون دستش رومیگیری می بری اتاقت تابازی کنی . اتاقت روخیلی دوست داری وخوب بازی میکنی البته نه تنها.

عاشق تاب بازی  هستی وموقع تاب بازی بایدبرات برنامه کودک بذارم چون میگی برنانه کودت ، دیدن برنامه کودک(البته تبلیغات)، بازی بارنگ انگشتی، مدادرنگی ونقاشی کشیدن، لگوبازی که خیلی دوست داری وهمش میگی بریم خونه سازی.یاروی شکم من دائمابالاوپایین میری.

خیلی شیطنت میکنی ازمبلهامیری بالاوآویزون میشی منم مجبورشدم مبلهاروبیارم جلو.میری بالای میزناهارخوری میشینی روی میزهای عسلی میشینی . باوجوداینکه زیرشیشه هاواشرگذاشتم تانتونی تکون بدی ولی بازم به هرزوروکلکی  شده تکونشون میدی.

موقع شیرخوردن شیطنت میکنی گفتم آی کلک توهم میگی آی کَلَت.

کلمه به توچه روبه کارمیبری ومیگی : به توچه آه

غذاخوردنت گاهی خوبه گاهی بد.

اگرشیربخواهی ومن ندم میگی گریه موخونم .

قراربودوقتی 22ماهه شدی ازشیربگیرمت ولی سرماخوردی صبرکردم تاخوب بشی . خواستم توتاسوعاوعاشوراازشیربگیرم که مامان پری گفت نه گناه داره بذاردهه اول محرم دربیادبعدازشیربگیر. روزهازیادشیرنمیخوری خیلی کم دویاسه بارولی بعضی روزهاهم بیشتر. موقع خواب دوست داری شیربخوری .اکثرشبهابرای شیرخوردن بیدارمیشی. خیلی کم پیش میادکه بیدارنشی وشیرنخواهی .چون میخوام بعدش ازپوشک بگیرم.

شعریه توب دارم قلقلیه : یه توپ دارم قِقِلیه سرخ وسفیدوآبیه میزنم زمین هوادِنِ من این توپونداستم مشقاموخوب نِبِستَم بابام بهم عیدی دادیه توپ قِقِلی داد.

باپاهایت زدی صورتم ودردم گرفت حالت گریه گرفتم :گفتی: برم یَدّال (یخچال)یخ بیارم مامانی اوف شده.

وقتی مریض شدم ناراحت شدی ورفتی به دیوارتکیه دادی گفتی: مامان مَرِض شده نمی دونم (بمیرم برات که این جمله رومعصومانه گفتی).

گفتم بیاصبحانه بخور، گفتی: خوردم مرسی.

وقتی بابادرس میخونه میری پیشش ومیگی خوداربده بویسم.یامیگی: پاسومن بسینم بویسم پاشومن بنشینم بنویسم.

خیلی به من وابسته هستی حتی دستشویی هم بامن میایی .

شعریه دختردارم شاه نداره روبرات میخونم تاخوابت ببره وخیلی دوست داری موقع خواب میگی دایی دایی بخون منظورت همون شعره است.

موقع خواب شعرهای قطار، قوری، عم زی (عمزنجیرباف)، بله باباروبایدبخونم روی پاهام تکونت بدم تابخوابی

وقتی اذیت میکنی یابه حرفم گوش نمیکنی بهت میگم باهات قهرم توهم یادگرفتی وقتی باهات قهرمیکنم میایی بغلم میکنی یابوسم میکنی میگی دوستی .

گاهی روزهاکه هواگرمه میریم بیرون یکبارازت پرسیدم دوست داری : بالهجه خیلی بامزه گفتی خیلی دوس دارم.

2آبان : صبح وقتی شیرمیخوری هی گفتی ایکیوای کیویعنی سینه روعوض کن تامن ازاون شیربخورم منم عصبانی شدم ودادزدم. گفتی : دادنزن اولین باربودکه این جمله رومیگفتی منم گفتم چشم قربونت برم من .بعدزاون هم تکرارکردی .وقتی عصبانی میشدم دادمیزدم وتوهم میگفتی دادنزن.

شعریه دختردارم شاه نداره روخیلی دوست داری وموقع خواب بایدحتمابرات بخونم خیلی این شعرروقشنگ میخونی ازت فیلم گرفتم ومیگی دایی دایی بخون.

وقتی تلویزیون تماشامیکنی میگی دارم هیم میبینم یعنی دارم فیلم میبینم.

هرروزبایدشماره تلفن بگیرم تاتوصحبت کنی یابابایارژینایاآنا.

ازوقتی برات مدادرنگی خریدم همش میگی مدادبده بویسم یانقاسی بکسم مدادبده بنویسم یانقاشی کنم

بابابیازودباش خونمموم نانای دارم: خونمون.

تلویزیون روشن بکنم:تِبیزیون روشن بوخونم

 بابابروعقب ممه بخورم:باباعَبَق ممه بخورم.

نوژان مدرسه چیکارکنی:مدرسه چیخارکنم بِویسَم

کندم:کَنیدَم

خودکار: خوداریاخوتار

تولد:تَبَلود

تولدکیه:تَبَلودکیه

بنویسم:بِبیسَم

عصبانی: عصابانی(عصابانی میشه مامن).

ممه گازبگیرم اوف میشه.

صحبت بکنیم: صُبَت بوخونَم.

شماره بگیرم: سوماره بگیرم

بمانیم: بومونیم آناتنهاست.

موشتم: نِبِستَم

مریش شدی: مَرِض شدی

نوژانی میتونه: نونونی میتونه

نونونی میخونه

نوژان: نوزان

کاغذبنویسم: کاغذبِویسَم

مدادرنگی: مدادرَدی

تراش: تراس

جوراب: جویاب

عوض بکن: عوض بوخون

برنامه کودک: برنانه کودَت

شکلات: شوقولی(عاشق شکلات یانباتی بعدش قرچ قرچ زیردندونات میشکنی وخوشت میاد

تا10میشماری ولی از7به 9میری .

گوشی بده حرف بزنم: گوشی بده حَف یاحرف بزنم

خیلی چیزهای دیگه هم میگی که من دیگه فراموش میکنم بنویسم.

اینم عکسای نازت تواین ماه:

شیطونی

دخترنترس

بازی بارنگ انگشتی وخرابکاری

بعدازخواب نیمروزی

کافی شاپ

آنقدرشیطنت کردی به خاطرخوردن  سیب زمینی سرخ کرده نشستی

کتابهاومدادرنگی روآنابرات خریده

ژست نوژان

عیدقربان وهیراد

 ازعکس گرفتن فرارمیکنی

یه بارشعردریاروخوندم اسم ببری  روگذاشتی دریا

دخترمامانی موداره براش گوگولی بستم