سفربه ارومیه وپیرانشهر
درایام عیدفطرسفری داشتیم به شهرزیبای ارومیه وپیرانشهر.
خیلی خوش گذشت مخصوصابه توکه کلی بابچه هابازی میکردی ودیگه ازوسواسی منم خبری نبودوتوهرکاری دلت میخواست انجام دادی
پیرانشهرمهمان دوستان کردزبان بودیم که خیلی مهمون نوازومهربون بودن این دومین باری بودکه باهاشون اشنامیشدیم . یکبار تعطیلات عیداومده بودن خونه آناوبعدازاون هم مارفتیم پیرانشهرخونشون.
باوجوداینکه ازنظرمذهب وزبان باماخیلی فرق داشتن ولی انسانهای بسیارشریف وخونگرمی بودن .
ازوقتی رسیدیم ارومیه همش میگفتی بریم کومارولی وقتی بارسادوست شدی کوماریادت رفت .
مرزسروارومیه
روستایی درارومیه
باغهای پرازمیوه ارومیه که گیلاس ، آلبالو، سیب، هلو، زردآلووخیارداشت که همه خوشمزه وبی نظیربودن که مااصلااینجاازاین میوه هانمیخوریم به خاطرطعم وبوی بینظیرشون
اینجایک دفعه افتادی داخل گودال وکلی هم خوشت اومده بود
فرارازعکس گرفتن کلاباعکس گرفتن مشکل داری وهمش غرمیزنی
نوژان ومیوه موردعلاقه ات خیارکه فکرکنم 8تایی خوردی
پیرانشهربا غ پدربزرگ رومینا
بازم غر میزنی که چراعکس میندازم توفرارمیکردی ومنم عکس مینداختم
اینم کومارجون
جاتون خالی هندونه وچایی روی هیزم ساعت 9شب ولی هواهنوزروشن بودوبرای من تعجب آور