نوژان وشیطنت هایش
دخترگل مامان هرروزشیطون تروباهوش ترازقبل میشه.
مدتی است که هرچیزی رامی گیری تابلندشوی.ازمبل گرفته تاتلویزیون. وقتی می روم آشپزخانه مثل بچه گربه چهاردست وپامیایی دنبالم وبامشمعی که دورریشه های فرش آشپزخانه کشیده ایم بازی می کنی.
چندباری هم وقتی که بلند شدی دستت راول می کردی وبرای چندثانیه ایستادی .
روزی که گوشت راسوراخ کردیم شب گوشواره ازگوشت درآمدداشتم لباست راعوض می کردم که گوشواره درآمد. خانمی که گوشت راسوراخ کرده بودگفته بودبانخ وسوزن دوباره گوشت رانخ بیاندازیم تاسوراخ گوش بسته نشودولی توآنقدرگریه کردی که عزیزنتوانست این کارراانجام دهدمن هم وقتی دیدم خیلی داری بی تابی می کنی گفتم بگذاریدبسته شودچندروزدیگرمی برم گوشش راسوراخ می کنم . که دیروزاین کاررادوباره انجام دادم وقبلش بهت استامینوفن داده بودم تااذیت نشوی که شکرخدازیادهم اذیت نشدی .
تندوتندچهاردست وپامی روی به اتاقت ودستت رامی گیری به کمداسباب بازیهایت وبلندمیشوی . عاشق کمداسباب بازیهایت هستی ووقتی می برمت کلی سروصدامی کنی وخوشحال میشی.
بازم چهاردست وپامی روی به راهروودستت رامی گیری به ماشین لباسشویی وبادکمه هایش بازی می کنی . البته بادکمه های ماشین ظرفشویی هم بازی می کنی شایدبه خاطراین است که دکمه هابراق هستندوخوشت می اید.
دوسه شب پیش رفته بودیم خونه لیداخاله برای مبارک بادعروسی خاله ملینا. وقتی بزن وبرقص می کردن توهم کلی می خندیدی ودست میزدی ازخودت صداهم درمی آوردی . کاملامعنی شادی رامی فهمی .
یک هفته ای است که سرماخورده ای وگلویت کاملاچرکی است باوجوداینکه راس ساعت داروی سرماخوردگیت رامی دهم امانمی دانم چراخوب نمیشوی وبازم توی خواب سرفه می کنی وازخواب بیدارمیشی . آب دماغت هم به راهه .
فقط توی بغل خودم آروم میشی آروم جانم . عاشق شیرخوردنت هستم وقتی گرسنه می شوی باولعی خواص شیرمی خوری . مدتی است که دیگه شیرخشک درست نمی کنم چون نمی خوری . ازسوپ وفرنی بدت اومده منم دیگه درست نمی کنم گاهی تخم مرغ می خوری وبیشترکته دوست داری . وصدالبته میوه روبیشترازغذادوست داری مخصوصاموزوگلابی وآب هویج