سیزده نوروز93
نوروزباتمام خوشیهایش به پایان رسیدوروزسیزده نوروزوروزطبیعت فرارسید. باغ عمه گیتی وخونه آنادعوت بودیم که ناهاررفتیم خونه آناوتواصلاغذانخوردی وچون میدانستم عمه گیتی آش دوع خوشمزه پخته اصلااصرارنکردم وقتی رفتیم باغ بهت آش دوغ دادم. بعدازظهرهم رفتیم باغ عمه گیتی. چون باغشون کناررودخونه بودخیلی سردبودباوجوداینکه توباغشون شومینه داشتن ولی هواسردبود. وقتی بارون گرفت ماهم رفتیم توخونه. توی باغ همش بازی میکردی ووقتی داشتم مرغ وخروسهارابهت نشان میدادم آش دوغ راهم بهت دادم وخوب هم خوردی. فقط میخواستی خودت راه بری ودستت راازدست بابایی درمیاوردی ویاخودت رامیزدی زمین که دستت راول کنیم . کلی بهت خوش گذشت. شب هم ی...
نویسنده :
مامان ندا
3:13