خداحافظی باشیرمادر
مدتهابودکه تصمیم داشتم توراازشیربگیرم امانمیشدیاازدلم نمیومدیااطرافیان نمی گذاشتن . بیشترین علتی که میخواستم ازشیربگیرمت این بودکه شبهاخیلی شیرمیخوردی 2تا3بارواین من رامتاسفانه عصبانی میکرد. یاوقتی که کارداشتم ونمی تونستم پیشت باشم برای اینکه مراببیری پیش خودت ازم شیرمیخواستی. تقریبااز20یا21ماهگی بودکه تصمیم گرفتم ازشیربگیرم که اولش سرماخوردی منصرف شدم خواستم درایام ماه محرم یک هفته تاسوعاوعاشوراازشیربگیرمت که مامان پری نگذاشت وگفت گناه داره بذاربعدازدهه اول محرم ازشیربگیر. حتی صبرزردهم خریده بودم .یکی دوبارخواستم درست کنم وتوراازشیربگیرم امابازم منصرف میشدم ازدلم نمیومد. تااینکه تصمیم گرفتم 22ماهگی ازشیربگیرمت. 3آذرماه آخر...
نویسنده :
مامان ندا
9:53